هم زمان با پيروزي انقلاب و استقرار نظام اسلامي، ديدگاه سنتي خواستار شدت يافتن محدوديت زنان و عدم حضور ايشان در صحنههاي مختلف سياسي، اجتماعي و فرهنگي شد. اين جريان در چند ساله آغازين استقرار جمهوري اسلامي شتاب بالايي داشت. از سوي ديگر خواستههاي برخاسته از ديدگاه متجدد و فرنگي مآب نيز در مقابل عوارض و قوانين نظام اسلامي مانند حجاب و عدم حضور زنان در برخي مشاغل و فعاليتها، مقاومت ميکرد. مشخص نبودن حدود واقعي حقوق و جايگاه زن در آن دوران، در نظام اسلامي به اين امر دامن ميزد. هر دو جريان عليرغم تضاد و تقابلي که داشتند در مقابل مواضع انقلاب مقاومت ميکردند. هر ديدگاه بنا به تفسير خود از زن، از جمهوري اسلامي در خواستهايي داشت و امام به سبب ويژگيهاي علمي و شخصيتي که داشتند توانستند با حرکت اصلاحي خود هر دو ديدگاه را تعديل نمايند.
حضرت امام از منظر يک مصلح و راهبر، نگرش نويني را در مورد زن ارايه کردند. حضور سازنده زن در صحنههاي تاريخ و در ابعاد گوناگون سياسي، اجتماعي، فرهنگي، مبارزاتي و... امري انکار ناپذير است. اما مهم انديشهاي است که بر مسند قرائت تاريخ نشسته است. امام خمينيرحمه الله زن را از زواياي پنهان تاريخ و حضور مبهم و کم رنگ آن در ناخود آگاه جامعه به صحنه خود آگاهي و فعال رساند.
رويکرد امام خميني به مقوله زن داراي دو بعد است. ايشان در يک بعد تبييني و تفسيري به فروافکني ديدگاههاي نادرست سبتبه زن پرداخته و جايگاه زن را در تفکر اصلاحي خويش معين ساخته و در بعد دوم ساختار اجرايي و تربيتي و تهذيبي مناسب با شخصيت زن را ارايه نمودند.
حضرت امام در مبحث کلامي زن را همچون مرد در پيشگاه خلقت دانستهاند. از نظر ايشان زن و مرد هر دو انسان هستند و هر دو توان رسيدن به بالاترين مراحل رشد و کمال را دارند، و در عاليترين مراحل کمال زن الگو و اسوه شده و مردان نيز بايد به وي اقتدا کنند:
«الگو حضرت زهراعليها السلام است.»
تعبيرات امام از مقام و منزلتحضرت فاطمه زهراعليها السلام و معرفي ايشان به عنوان يکي از نمونههاي انسان کامل و نيز برگزيدن روز ميلاد آن حضرت به عنوان «روز زن» براي معرفي الگوي برگزيده زن در اسلام ريشه در اين تفکر دارد و اين در حالي است که پيش از انقلاب روز 17دي، روز کشف حجاب، «روز زن» بود.
از ديگر مباني انديشه اصلاحي امام بازخواني منزلت اجتماعي زن از منظر دين بود. اصل اساسي مورد نظر ايشان در مورد حضور زن در صحنههاي سياسي، مبارزاتي و... ممانعت از «شيء وارگي» زن است و مطابق همين اصل است که برخوردهاي متفاوت و گاه متضاد امام قابل توجيه ميشود. در سالهاي آغازين دهه چهل و در ابتداي نهضت مخالفت صريح حضرت امام با حق راي زنان (اشاره به لايحه دولت اسدالله علم مبني بر شرکتبانوان در انتخابات) و نيز مخالف ايشان با تساوي حقوق زنان و سربازي بردن دختران برخاسته از همين اصل است، چنان که ايشان خود ميگويند: «مگر با چهار تا زن فرستادن به مجلس ترقي حاصل ميشود؟ مگر مردها که تا حالا بودند ترقي براي شما درست کردند تا زنهايتان ترقي درست کنند؟... ما با ترقي زنان مخالف نيستيم، با اين فحشا مخالفيم با اين کارهاي غلط مخالفيم.»
اما پس از پيروزي انقلاب و تغيير شرايط اجتماعي از آنجا که حضرت امام زمينه را براي رشد و حضور سازنده آنها آماده ميبينند خواستار حضور فعال زنان در صحنههاي مختلف ميشوند:
«شما هم (زنان) بايد راي بدهيد. شما هم با سايرين فرقي نداريد، بلکه شما مقدميد بر مردها.»
«شيءوارگي» محصول نظام استثمارگر است که هم زن و هم مرد را مورد سودجويي قرار ميدهد. حذف نظام ظالم و استثمارگر زمينه ساز حضور رو به کمال مرد و زن ميشود. و از اين رو حضرت امام در تبيين حدود جايگاه اجتماعي زن در يک نظام ايدهآل ميفرمايند: «در نظام اسلامي زن به عنوان يک انسان ميتواند مشارکت فعال با مردان در بناي جامعه اسلامي داشته باشد ولي نه به صورت يک شيء، نه او حق دارد خود را به چنين حدي تنزل دهد و نه مردان حق دارند که به او چنين بينديشند.»
و نيز: «اسلام زن را مثل مرد در همه شؤون - در همه شؤون - همان طوري که مرد در همه شؤون دخالت دارد زن هم دخالت دارد. » و در اين زمينه از يک سو دايره سخنان امام از توصيه فراتر رفته و وارد قلمرو الزام ميشود: «زن بايد در مقدرات اساسي مملکت دخالت کند.» و از ديگر سو ايشان اين حضور را با کرامت و شرافت ويژهاي توام ميسازند: «ما نهضتخودمان را مديون زنها ميدانيم. مردها به تبع زنها در خيابانها ميريختند.»
از ديگر نکات مهم انديشه امام در مورد نسبت ميان زن و مرد است. در ديدگاه سنتي زن موجودي درجه دو تلقي ميشود. در ديدگاه متجدد با آنکه دايره اختيارات زن افزايش يافته اما وي بيشتر نقش جايگزين را دارد که در مواقع ضرورت و اضطرار جاي خالي مرد را پر ميکند و در نهايت زن پس از مرد قرار دارد. در فمينيسم نيز - که امروزه به عنوان پيشروترين نهضت زنانه در دنيا شناخته ميشود - زن برتر از مرد استبلکه در مقابل مرد قرار دارد و براي احقاق حقوقش بايد با تمام قوا در مقابل مرد بايستد و جامعه ايدهآل آن، جامعه يک جنسيتي و زنانه است.
از منظر امام زن و مرد به لحاظ انساني نسبت تساوي دارند:«زن مساوي مرد است. زن مانند مرد آزاد است که سرنوشت و فعاليتهاي خود را انتخاب کند.»
حضرت امام با توجه با شناختي که از روحيات لطيف و خواستههاي فطري و طبيعي يک زن - که مناسب جنگ و خونريزي نيست - دارند حضور فعال ايشان در صحنههاي مختلف انقلاب و پس از آن در دفاع هشتساله را با عبارات گوناگون ارج گذاشته بر جايگاه برتر ايشان تاکيد ميورزند: «شما رهبران نهضت هستيد، بانوان رهبران نهضت ما هستند، ما دنباله رو آنها هستيم، من شما را به رهبري قبول دارم و خدمتگزار شمايم.»
به صورت طبيعي پس از تبيين و تفسير جايگاه و منزلت اجتماعي زن از سوي امام خمينيرحمه الله، زمينه براي حضور فعال و سازنده زن در نظام اسلامي فراهم شد. به همين جهت ايشان از يک طرف حدود فعاليتهاي علمي، اجرايي، سياسي، حقوقي و... زنان را معين ميسازند و از طرف ديگر با بررسي تنگناهاي موجود، راه حلهايي مناسب را ارايه ميکنند. در اين مرحله امام به تعديل نظرات مختلف ميپردازند. مخاطبين امام در اينجا همگان هستند، بويژه آنان که نظرشان هماهنگ با امام نيست: «آنهايي که کارشکني ميکنند( اشاره به کساني که به بهانههاي مختلف با فعاليتهاي اجتماعي زنان مخالف ميکردند) اگر مسلمان هستند، اين خدمتبزرگي که اين خانمها و اين بانوان دارند ميکنند و پيش خدا خدمتشايسته است، از معاصي کبيره است که کارشکني در اين موضوع بکنند و اگر چنان چه آنها هستند که پايبند به اسلام نيستند و ميخواهند هرزگي بکنند، فصل هرزگي گذشت، ديگر به شما اجازه نميدهند بانوان ايران که کارهايي که سابق ميکرديد، اين کارها را اعاده بدهيد.»
در نگرش امام خمينيرحمه الله، هر چند زن حق حضور در تمامي امور را دارا ميباشد اما مقام مادري داراي جايگاه ويژهاي ميباشد و به همين سبب مادري را بالاترين شغل، شغلي شريف، شغل معلمي، بالاتر از معلمي و شغل انبيا و انسان سازي ميداند و به همين سبب مادر بودن و تربيت فرزندان را اصليترين وظيفه زن و جدا کردن فرزند را از مادر از عوامل انحطاط جامعه ميداند: «در طول اين سلطنت، اينها کوشش کردند که مادران را از بچهها جدا کنند، به مادرها تزريق کردند که بچهداري چيزي نيست، شما توي ادارات بياييد و اينها بچههاي معصوم را جدا کردند از دامن مادران و بردند در پرورشگاهها و جاهاي ديگر و اشخاص اجنبي و غير رحيم آنها را به تربيت فاسد تربيت ميکردند. بچهاي که از مادرش جدا شد پيش هر که باشد عقده پيدا ميکند، عقده که پيدا کرد مبدا بسياري از مفاسد ميشود. بسياري از قتلهايي که واقع ميشود، از روي همين عقدههايي است که پيدا ميشود و بسياري از عقيدهها از اين پيدا ميشود.»
در مجموع انقلاب اسلامي ايران موجب تحولاتي در فرهنگ و ساختار فکري جامعه و به طور اخص زنان گرديد که جهشي باور نکردني را در وضعيت ايشان پديد آورد. افزايش تعداد تحصيل کردهها، دانشآموزان و دانشجويان، اساتيد، هنرمندان، شاغلان و فعالان اقتصادي و اجتماعي، توجه خاص به وضعيتحقوقي زنان و تصويب قوانين متناسب با وضعيت روز ايشان همانند قانون «تعيين مهريه به نرخ روز»، توجه به وضعيت اشتغال زنان و تصويب قوانين کار متناسب با شان مادري و همسرداري زنان، همچون استفاده از تعطيلات دوران زايمان، کار نيمه وقت، بازنشستگي پيش از موعد و ... از دستاوردهاي انقلاب براي زنان بوده است، هر چند که تا ايجاد وضعيت مطلوب فاصله بسيار است.
نظرات شما عزیزان: